گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد نوزدهم
بخش سوم: سوره ي احقاف




اشاره
یادآوري توحید و نفی هرگونه شرك جهان شمولی دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله دادگاه عدل الهی در رستاخیز هلاکت قوم
عاد در سرزمین احقاف یادآوري عظمت قرآن ص: 89
اول:سیماي سوره ي احقاف
اشاره
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداي گسترده مهرِ مهرورز
کلیات
سورهي احقاف که در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرود آمد، داراي 35 آیه، 644 کلمه و 2598 حرف است. این سوره
شصت و پنجمین سوره در ترتیب نزول است (بعد از سورهي جاثیه و قبل از سورهي ذاریات) اما در چینش کنونی قرآن چهل و
نام سرزمین قوم عاد) است که در نزدیکی یمن واقع شده است. این واژه ) « احقاف » ششمین سوره به شمار میآید. تنها نام این سوره
در آیهي 21 سوره آمده است. در مورد فضیلت تلاوت این سوره از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند: هر کس
تذکر: «1» . سورهي احقاف را هر شب یا هر جمعه بخواند، وحشت دنیا را از او برمیدارد و از وحشت آخرت هم در امان میدارد
این آثار سوره وقتی ظاهر میشود که انسان علاوه بر قرائت سوره، در آن تدبّر و محتواي آن را در زندگیاش پیاده کند و با تعالیم
دار است. ص: 90 « حم » قرآنی امنی براي خویش فراهم سازد. ویژگی: احقاف آخرین سورهي
اهداف
هدف اساسی سورهي احقاف عبارتاند از: 1. یادآوري توحید و نفی شرك؛ 2. یادآوري دلایل معاد؛ 3. جهانشمولی دعوت پیامبر
صلی الله علیه و آله؛ 4. یادآوري عظمت قرآن.
مطالب
مهمترین مطالبی که در سورهي احقاف آمده عبارتاند از: الف) عقاید: 1. آفرینش جهان بر اساس حق و نشانههاي خدا (در آیات
.4 ؛( 20 و 34 ، 3. دادگاه عدل الهی در رستاخیز (در آیات 6 ؛( 2. مبارزه با هرگونه شرك و بتپرستی (در آیات 4 و 5 ؛( 33 و 43
32 ). ب) اخلاق: 1. سفارش - طرح عمومیت دعوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و ایمان گروهی از جن به ایشان (در آیات 29
.( 2. دعوت به صبر و بردباري پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله (در آیهي 35 ؛( به انسان دربارهي نیکی به پدر و مادر (در آیهي 15
2. اشارهاي به موسی و ؛( ج) داستانها: 1. گزارشی از تلاشهاي هود پیامبر و هلاکت قوم عاد در سرزمین احقاف (در آیهي 21
2. تشویق مؤمنان و ؛(29 - 12 و 28 ، تورات (در آیهي 12 ). د) مطالب فرعی: 1. بیان اهمیت و عظمت قرآن کریم (در آیات 2
4. دفاع از پیامبر صلی الله علیه و آله در برابر ؛( 3. معرفی گمراهترین مردم (در آیهي 5 ؛(20 - هشدار به کافران (در آیات 13
صفحه 32 از 125
5. یادآوري زحمات مادران در دوران حمل (در آیهي 15 ). *** تفسیر قرآن مهر جلد ؛(11 - تهمتهاي مشرکان (در آیات 6
نوزدهم، ص: 91
دوم: محتواي سورهي احقاف
جهان هدفمندو زمانتمند است
قرآن کریم در آیات اول و دوم سورهي احقاف با اشاره به حروف مقطعه به عظمت قرآن و صفات الهی اشاره میکند و میفرماید:
1 و 2. حم* تَنزِیلُ الْکِتَبِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ حا، میم.* فرو فرستادن کتاب (: قرآن) از جانب خداي شکستناپذیر فرزانه است.
آیات آغازین سورههاي غافر و جاثیه نیز شبیه این آیات است که شرح آن گذشت و تکرار آن براي نشان دادن اهمیت مطلب و
تأکید بر آن است. *** قرآن کریم در آیهي سوم سورهي احقاف به هدفمندي و سرآمد زمانی جهان و مخالفت کافران اشاره
کرده، میفرماید: 3. مَا خَلَقْنَا السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُسَ مّیً وَالَّذِینَ کَفَرُوا عَمَّا أُنذِرُوا مُعْرِضُونَ آسمانها و
زمین و آنچه را میان آن دو است، جز به حق و (تا) سرآمد معیّن نیافریدیم، و کسانی که کفر ورزیدند، از آنچه هشدار داده شدند
روي گرداناند. نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از حق بودن آفرینش جهان آن است که نظام حاکم بر آن حساب شده و داراي هدف
است واین نظام شگرف و دقیق دلیل روشنی بر آفریدگار دانا و تواناست. 2. حق بودن آفرینش جهان، دلیل هدفمندي آن و
اشارهاي به معاد است؛ چرا که اگر عمر جهان روزي به سر رسد و آفرینش آن هدفی داشته باشد حتماً تفسیر قرآن مهر جلد
نوزدهم، ص: 92 رستاخیزي واقع خواهد شد، وگرنه آفرینش آن باطل و بیهوده خواهد بود. 3. قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله
پیوسته به کافران هشدار میدهند که دادگاه رستاخیز در پیش است و جهان حساب و کتاب و نظم دارد وحق است اما این کافران
گرفتار غفلت و بی توجهی هستند و از این حقایق رو میگردانند، و همین مطلب رمز هلاکت و عذاب آنهاست. آري؛ نبیند هنر،
دیدهي عیبجو! آموزهها و پیامها: 1. جهان هدفمند است. 2. عمر جهان روزي به سر خواهد رسید. 3. کافران به علایم خطر و
هشدارها بیتوجهی (و خود را گرفتار عذاب میکنند). 4. جهان (و زندگی را بیهوده و) بیهدف نپندارید. *** قرآن کریم در
آیهي چهارم سورهي احقاف به دلیل نداشتن شرك و بتپرستی اشاره میکند و میفرماید: 4. قُلْ أَرَأَیْتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ
به من » : أَرُونِی مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِی السَّماوَاتِ ائْتُونِی بِکِتَبٍ مِن قَبْلِ هذَا أَوْ أَثَارَةٍ مِنْ عِلْمٍ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ بگو
بنمایانید، آیا به نظر شما آنچه را، غیر از خدا، میخوانید (و میپرستید) چه چیزي از زمین را آفریدهاند، بلکه آیا آنان شرکتی در
«. (آفرینش) آسمانها داشتهاند؟! اگر راستگویید، براي من کتابی (الهی) پیش از این (قرآن) یا اثر علمی (از گذشتگان) بیاورید
نکتهها و اشارهها: 1. براي شرك هیچ دلیلی وجود ندارد و این آیه از مشرکان میخواهد که اگر دلیل عقلی یا نقلی براي اثبات
2. این آیه ابتدا از شرك دارند بیاورند و همتایان خدا و معبودان خود را اثبات کنند. ص: 93
مشرکان میخواهد که دلایل عقلی بر توانمندي معبودان خود بیاورند که اگر آن معبودان چیزي از زمین را خلق کرده و یا در
آفرینش آسمانها شریک بودهاند، آن را بیان کنند و اگر چیزي نیافریدهاند پس توحید در خالقیت براي خدا اثبات میشود. و
سپس از مشرکان دلیل نقلی میخواهد که اگر معتقدید معبودان مقام شفاعت دارند، از کتابهاي آسمانی دلیل بیاورید. و اگر
دلیلی ندارند، پس بطلان شرك کاملًا اثبات میشود و ادعاي آنان دروغ و فریب است. 3. مقصود از زمین و آسمان در این آیه
4. آثار علمی دانشمندان و گواهی آنان نوعی دلیل نقلی به شمار میآید، که «1» . مجموعهي آفریدههاي آسمان و زمین است
محتواي آن میتواند برهان و دلیل عقلی باشد؛ یعنی یکی از راههاي اثبات هر چیزي دلایل علمی گذشتگان است همان طور که
آموزهها و پیامها: 1. از مخالفان دین اسلام دلیل بخواهید. 2. شرك دلیل «2» . دلیل عقلی و وحیانی نیز میتواند مطلب را اثبات کند
صفحه 33 از 125
عقلی و نقلی ندارد. 3. معبودان دروغین مشرکان ناتواناند. 4. آثار علمی دانشمندانِ گذشته یکی از منابع شناخت است. 5. به
میراث وحیانی و علمی گذشتهي خود بیتوجه نباشید. 6. نشانهي راستگویی افراد، ارائهي مستدل مطالب است. *** تفسیر قرآن
مهر جلد نوزدهم، ص: 94 قرآن کریم در آیات پنجم و ششم سورهي احقاف به بیفایده بودن پرستش معبودان دروغین و دشمنی
آنها در رستاخیز با پرستندگان اشاره میکند و میفرماید: 5 و 6. وَمَنْ أَضَ لُّ مِمَّن یَدْعُوا مِن دُونِ اللَّهِ مَن لَا یَسْتَجِیبُ لَهُ إِلَی یَوْمِ
الْقِیَامَۀِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ* وَإِذَا حُشِرَ النَّاسُ کَانُوا لَهُمْ أَعْدَاءً وَکَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ کَافِرِینَ و کیست گمراهتر از کسی که، غیر از
خدا، کسی را میخواند که تا روز رستاخیز (دعاي) او را نمیپذیرد، و آن (معبود) ها از خواندن (و پرستش) ایشان غافلاند. * و
هنگامی که مردم گردآوري شوند، (معبودان)، دشمنان آن (مشرك) ان میشوند و منکر پرستش آنان میگردند. نکتهها و اشارهها:
هستند که «1» 1. مقصود از معبودان در این آیات، همان بتهاي بیجان و یا شعور همچون فرشتگان و جنیان و یا هر دو گروه
برخی مردم جاهل آنها را میپرستیدند. در هر صورت، این آیات به بیفایده بودن پرستش معبودان غیر خدا اشاره میکند که در
حقیقت دلیل دیگري بر ابطال شرك است. 2. مقصود از پاسخ ندادنِ معبودان تا رستاخیز آن نیست که آنان در رستاخیز پاسخ
مشرکان را میدهند و دعاي آنان را مستجاب میکنند، بلکه در رستاخیز نیز همین معبودان دروغین دشمن مشرکان میگردند و از
3. با این که مشرکان معبودان خویش را میپرستیدند، پس چرا معبودان در رستاخیز عبادت آنان را «2» . آنان بیزاري میجویند
انکار میکنند؟ مشرکان در حقیقت هواي نفس خود را میپرستیدند، نه معبودان را؛ پس معبودان میتوانند پرستیده شدن خود را
انکار کنند. ص: 95 علاوه بر این که معبودان از مشرکان تقاضاي عبادت نکرده بودند، پس اکنون نیز
آن را ردّ میکنند. آموزهها و پیامها: 1. انسانهاي گمگشته به دنبال پرستش غیر خدا میروند (که هیچ سودي براي آنان ندارند).
2. کسی را بپرستید که غفلت نداشته باشد و دعاي شما را مستجاب کند. 3. معبودي را بپرستید که در رستاخیز دوست و یاور شما
باشد و عبادت شما را ارج نهد. 4. پرستش غیر خدا دشمنیزاست. 5. پرستش غیر خدا در دنیا و آخرت سودي ندارد. *** قرآن
کریم در آیات هفتم تا نهم سورهي احقاف به تهمتهاي مشرکان نسبت به قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله پاسخ میدهد و
9. وَإِذَا تُتْلَی عَلَیْهِمْ آیَاتُنَا بَیِّنَاتٍ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ هذَا سِحْرٌ مُبِینٌ* أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَیْتُهُ فَلَا - میفرماید: 7
تَمْلِکُونَ لِی مِنَّ اللَّهِ شَیْئاً هُوَ أَعْلَمُ بِمَ ا تُفِیضُونَ فِیهِ کَفَی بِهِ شَ هِیداً بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ* قُلْ مَا کُنتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ وَمَا
أَدْرِي مَا یُفْعَلُ بِی وَلَا بِکُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا یُوحَی إِلَیَّ وَمَا أَنَا إِلَّا نَذِیرٌّ مُبِینٌ و هنگامی که آیات ما، در حالی که روشن است، بر آنان
این (قرآن) سحري آشکار » : خوانده میشود، کسانی که کفر ورزیدند، دربارهي حق، هنگامی که به سراغشان آمد، میگویند
اگر من آن را به دروغ نسبت دهم پس » : بگو «!؟ او) به دروغ آن را (به خدا) نسبت داده است ) » : آیا (مشرکان) میگویند *«. است
(مجازات خواهم شد و) از طرف خدا براي (دفاع از) من، هیچ چیزي را مالک نیستید. او به آنچه در آن وارد میشوید داناتر است؛
من) نوآمدي از فرستادگان (خدا) نیستم و ) » : گواهی او بین من و بین شما کافی است؛ و او بسیار آمرزنده [و] مهروز است.* بگو
نمیدانم که با من و با شما چه خواهد شد؛ جز از آنچه به سوي من وحی میشود پیروي نمیکنم؛ من جز هشدارگري روشنگر
ص: 96 نکتهها و اشارهها: 1. کافران آیات حقِّ قرآن را و انکار میکردند و قرآن را سحر و «. نیستم
پیامبر صلی الله علیه و آله را دروغ پرداز و تهمت زن میخواندند. 2. کافرن از طرفی نمیخواستند در برابر پیامبر صلی الله علیه و آله
و آیات حقّ قرآن تسلیم شوند و از طرف دیگر نفوذ فوق العادهي قرآن و تأثیر آن را در دلها میدیدند و دلیلی در برابر آن
نداشتند؛ از این رو به صورتی غیرمنطقی به آن تهمت سحر میزدند و پیامبر صلی الله علیه و آله را دروغپرداز میخواندند. 3. خدا
به پیامبر صلی الله علیه و آله هشدار میدهد که اگر سخنانی ناروا به او نسبت دهد، او را با قدرت میگیرد و رگ او را قطع میکند.
و اینک که مشرکان میگویند: پیامبر به خدا نسبت دروغ داده است، پیامبر صلی الله علیه و آله به آنان پاسخ میدهد که اگر من «1»
چنین افترایی بر خدا بسته بودم، او مرا مجازات میکرد. آري؛ رسوا کردن مدعیان دروغین نبوت بر خدا لازم است؛ زیرا آنان مردم
صفحه 34 از 125
را به نام حق گمراه میکنند. 4. در این آیات پیامبر صلی الله علیه و آله به دستور وحی به کافران تهمت زن از سر اعراض پاسخ
میدهد و جلوي بسیاري از ایرادها را میگیرد؛ مشرکان مکرر از پیامبران الهی ایراد میگرفتند که چرا غذا میخورد، چرا از حوادث
آینده خبر نمیدهد، چرا به توحید فرا میخواند و بهانههاي دیگري که میگرفتند. خدا در جواب همهي اینها میگوید: بگو من
اولین پیامبر نبودهام و قبل از من هم پیامبرانی مثل من بودهاند و من فقط از وحی پیروي میکنم و اطلاع (مستقلی) از آیندهي خود و
5. در این آیه علم شما ندارم و فقط به شما هشدار میدهم (میخواهید قبول کنید یا نکنید). ص: 97
به آینده، یعنی علم غیب از پیامبر صلی الله علیه و آله نفی شده است، اما در آیاتِ دیگرِ قرآن علم غیب به طور مشروط اثبات شده
چرا که او مستقلًا و بدون اجازهي خدا و اطلاع او نمیتوانست از غیب آگاه شود، ولی خدا به هر پیامبري که بخواهد علم «1» ؛ است
غیب میدهد و او را از امور پنهانی آگاه میسازد. آموزهها و پیامها: 1. حقگریزان، به دامن تهمت پناه میبرند. 2. خدا تهمت به
خویشتن را تحمّل نمیکند. 3. از آگاهی و گواهی خدا بهراسید و به برنامهها و رهبران الهی تهمت نزنید. 4. کافران منطق و دلیل
. ندارند و در برابر قرآن و پیامبر تهمت میزنند. 5. خدا آمرزشگري مهربان است (و راه توبه را براي مخالفان باز گذاشته است). 6
هشدارگري، روشنگري و عمل به دستورهاي الهی وظیفهي مبلغان و رهبران الهی است. 7. رهبران الهی فقط به وظیفهي خود و
دستور خدا عمل کنند (و به بهانهتراشیهاي مخالفان توجه نکنند). *** خداي متعال در آیهي دهم سورهي احقاف پاسخ دیگري
به منکران قرآن میدهد و میفرماید: 10 . قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِن کَانَ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَکَفَرْتُم بِهِ وَشَ هِدَ شَاهِدٌ مِن بَنِی إِسْرَائِیلَ عَلَی مِثْلِهِ فَآمَنَ
آیا به نظر شما، اگر (قرآن) از نزد خدا باشد و بدان کفر ورزید و شاهدي از » : وَاسْتَکْبَرْتُمْ إِنَّ اللَّهَ لَایَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ بگو
بنیاسرائیل (: فرزندان یعقوب) بر مثل آن گواهی دهد و ایمان آورد و (شما) تکبّر ورزید (آیا ستمگر نیستید؟!)؛ در حقیقت، خدا
ص: 98 نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه بیان شده است که «. گروه ستمکاران را راهنمایی نمیکند
فردي بزرگ از بنی اسرائیل (یعنی از یهودیان یا مسیحیان) شاهد و گواه قرآن بوده و بدان ایمان آورده است، و از آن جا که اهل
2. این شاهد بنی «1» . کتاب بر اساس تورات از حقانیت اسلام و صفات پیامبر اطلاع داشتند، همین گواهِ درستی و راستی قرآن است
بوده که «2» اسرائیل چه کسی بوده است؟ مفسران در این مورد چند دیدگاه دارند: برخی گفتهاند که این شخص موسی علیه السلام
در عصر خود از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله خبر داده و نشانههاي او را در تورات بیان کرده و به مثل قرآن ایمان آورده بود
ولی بعدها مردم از او پیروي نکردند و تکبر ورزیدند و قرآن را انکار کردند. برخی دیگر از مفسران بر آناند که مقصود یکی از
دانشمندان اهل کتاب است که در مکه میزیسته و به اسلام ایمانآورده بود ولی نام او مشخص نیست. برخی دیگر معتقدند که این
بود که در مدینه به اسلام ایمان آورد؛ بنابر این احتمال آیهي فوق در مدینه « عبد اللَّه بن سلام » فرد دانشمند معروف یهود، یعنی
البته تفسیر دوم «3» . نازل شده و به دستور پیامبر صلی الله علیه و آله داخل سورهي احقاف، که مکی است، قرار داده شده است
تفسیر «4» . دلیلی ندارد و تفسیر سوم با مکی بودن سوره ناسازگار است و ممکن ا ست در مدینه به عبداللَّه بن سلام تطبیق شده باشد
قرآن مهر جلد نوزدهم، ص: 99 آموزهها و پیامها: 1. اهل کتاب نیز گواه حقانیت قرآن هستند. 2. مشرکان نسبت به برخی اهل
کتاب، در برابر قرآن لجاجت بیشتري دارند. 3. قرآن را انکار نکنید و در برابر آن تکبر نورزید که ستمکاري (بر خویشتن) است.
4. ستمکاري عامل محرومیت از هدایت الهی است. *** خداي متعال در آیات یازدهم و دوازدهم سورهي احقاف به
بهانهجوییهاي کافران در برابر قرآن و ویژگیها و اهداف قرآن اشاره کرده، میفرماید: 11 و 12 . وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا لَوْ
کَانَ خَیْراً مَا سَبَقُونَا إِلَیْهِ وَإِذْ لَمْ یَهْتَدُوا بِهِ فَسَ یَقُولُونَ هذَا إِفْکٌ قَدِیمٌ* وَمِن قَبْلِهِ کِتَابُ مُوسَی إِمَاماً وَرَحْمَۀً وَهذَا کِتَابٌ مُصَدِّقٌ لِّسَاناً
اگر (بر فرض، » : عَرَبِیّاً لِیُنذِرَ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَبُشْرَي لِلْمُحْسِنِینَ. و کسانی که کفر ورزیدند، دربارهي کسانی که ایمان آوردند، گفتند
این » : و چون بدان (قرآن) رهنمون نشدند، پس به زودي میگویند «. ایمان) خوب بود، (آنان) به سوي آن بر ما پیشی نمیگرفتند
و کتاب موسی در حالی که پیشوا و رحمتی بود، پیش از آن (قرآن فرود آمده) است؛ و این کتابی *«. دروغِ بزرگِ دیرینهاي است
صفحه 35 از 125
است به زبان عربی، که مؤیّد (تورات) است، تا کسانی را که ستم کردند هشدار دهد و مژدهاي براي نیکوکاران باشد. شأن نزول:
حکایت کردهاند که برخی از تهیدستان، همچون ابوذر، بلال، عمار، صهیب و کنیزي به نام ذي النیرة و برخی قبایل صحرا نشین به
اسلام ایمان آوردند و ثروتمندان قریش و شهرنشینان مکه گفتند: اگر اسلام چیز خوبی بود، اینها بر ما سبقت نمیگرفتند وآیهي
نکتهها و اشارهها: «1» . فوق بدین مناسبت فرود آمد و ص: 100 سخن آنها پاسخ به ایشان را بیان کرد
1. کافران مخالف اسلام افراد مغروري بودند که به مسلمانان تهیدست به چشم حقارت مینگریستند و میگفتند: اگر اسلام و قرآن
چیز خوبی بود، این افراد زودتر از ما به آن ایمان نمیآوردند. در حالی که خودمحوري و کبر و غرور پردهاي بر چشمان آنان
افکنده بود که نمیتوانستند مانند فقرا حقجو و پاكدل باشند و حقایق اسلام را به خوبی درك کنند. 2. مخالفان اسلام از طرفی
محرومیت خود را از هدایت قرآن، و از طرف دیگر جاذبهي قرآن را میدیدند، به همین سبب به تهمت رو میآوردند و آن را
تا سرپوشی بر بیایمانی خود بگذارند. در حالی که محتواي عالی و «2» دروغ باستانی میخواندند و این تهمت را تکرار میکردند
معجزهآمیز قرآن و مبارزات آن با خرافات و عقاید باطل گذشتگان روشن بود و آنها از آوردن مثل قرآن عاجز شده بودند. 3. یکی
از نشانههاي حقّانیّت و صداقت قرآن هماهنگی محتواي قرآن با مطالب تورات در مورد اوصاف پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله
.4 و این هماهنگی نشان میدهد که قرآن دروغ نیست، بلکه منشأ آن وحی است. ص: 101 «3» . است
تورات به عنوان یک کتاب آسمانی، پیشواي مردم و مایهي رحمت آنان بود؛ یعنی پیشوایی سختگیر و تکلّفآور نبود، بلکه به
مردم لطف میکرد و تکالیف آن نیز همراه رحمت و براي تربیت مردم بود. البته این صفات مربوط به تورات تحریف نشده است و
قرآن نیز اینگونه است. 5. در این آیات بر دو ویژگی قرآن نیز تأکید شده است: الف) قرآن هماهنگ و تصدیق کنندهي تورات
اصلی است. ب) قرآن به زبان عربی، یعنی واضح و روشن و فصیح و گویاست که همگان از آن بهرهمند میشوند. 6. در این آیات
به دو هدف قرآن اشاره شده است: الف) قرآن براي هشدار به ستمکاران آمده است تا عذاب الهی را به آنان یادآوري کند و آنان
از هر نوع ستمکاري و خلافکاري دست بردارند. ب) قرآن براي مژده دادن نیکو کاران به نعمتهاي بهشتی آمده است، تا آنان بر
نیکوکاري خود بیفزایند. آموزهها و پیامها: 1. کافران، در برابر قرآن بهانهتراشی میکنند و تهمت میزنند. 2. تورات اصیل
برنامهاي، راهبر و رحمتزا بود. 3. محتواي قرآن با تورات اصیل هماهنگ است (و همین نشانهي حقانیّت قرآن است). 4. قرآن به
زبان عربی واضح آمده (تا نیکوکار و ستمکار آن را بفهمند). 5. اهداف قرآن، هشدارگري و بشارتگري است. 6. نیکوکار باشید تا
مشمول مژدههاي قرآن قرار گیرید. *** قرآن کریم در آیات سیزدهم و چهاردهم سورهي احقاف به فرجام مؤمنان با استقامت
اشاره میکند و میفرماید: 13 و 14 . إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ* أُولئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّۀِ
«. پرودگار ما خداست » : ص: 102 در واقع، کسانی که گفتند « خَالِدِینَ فِیهَا جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ
سپس پایداري کردند، پس نه هیچ ترسی بر آنان است و نه آنان اندوهگین میشوند.* آنان اهل بهشتاند در حالی که در آنجا
ماندگارند، به پاداش آنچه انجام میدادند. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات به دو مرحلهي اساسی اشاره شده است: الف) ایمان به
توحید که زیربناي همهي عقاید صحیح است. ب) شکیبایی و استقامت که ریشهي همهي اعمال صالح است. 2. مؤمنان پراستقامت
میگویند پروردگار ما خداست؛ یعنی بر صفت پروردگاري و پرورشگري و صاحب و مدبّر بودن خدا تکیه کردهاند؛ بدین معنا که
خدا آنان را براي خود پرورش میدهد و زندگی آنان را تدبیر میکند و از این روست که آنها استقامت میورزند. چو مرد رهرو،
اندر راهِ حق ثابتقدم گردد وجود غیرِ حق در چشم توحیدش عدم گردد (سعدي) 3. استقامت و صبر شامل سه بخش اساسیِ صبر
در برابر گناه، صبر در اجراي دستورات الهی و صبر در برابر مشکلات میشود. برخی از مفسران گفتهاند که مقصود از استقامت در
البته روشن است که ادامهي خط امام علی علیه السلام و استقامت بر «1» . این آیه، استقامت بر ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام است
آن یکی از مصادیق استقامت بر راه خداست، ولی مفهوم آیه منحصر در این مورد نیست. 4. پاداش مؤمنان پراستقامت، بهشت است
صفحه 36 از 125
5. در برخی دیگر از آیات قرآن بیان شده که پاداش و این بهشت پاداش اعمال آنهاست. ص: 103
6. مؤمنان «1» . مؤمنان پراستقامت، آن است که فرشتگان الهی بر آنان فرود میآیند و مژدهي رفع ترس و اندوه را به آنان میدهند
پراستقامت ترسی از آینده ندارند؛ چون بهشتی هستند و اندوهی از گذشته ندارند، چون زیان نکرده و سرمایهي خود را در راهی
نیکفرجام مصرف کردهاند. آموزهها و پیامها: 1. با استقامت برتوحید، مشکلات شما برطرف میشود. 2. مؤمنان شکیبا، ترس و
اندوه نداشته باشند که فرجام نیکی در انتظار آنان است. 3. تدبیر و پرورش خود را به دست خد ا بسپارید. 4. بهشت را به بها
میدهند، نه به بهانه. 5. بهشت جاودان از آن موحّدان پراستقامت و نیکو کردار است. ***
نیکی به پدر و مادر فراموش نشود
قرآن کریم در آیات پانزدهم و شانزدهم سورهي احقاف به زحمات مادر و لزوم نیکی به پدر و مادر و خطوط اساسی زندگی در
چهلسالگی و پاداشهاي نیکوکاران اشاره میکند و میفرماید: 15 و 16 . وَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَاناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَوَضَ عَتْهُ
کُرْهاً وَحَمْلُهُ وَفِ َ ص الُهُ ثَلَاثُونَ شَ هْراً حَتَّی إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَۀً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَی
وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحاً تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَإِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ* أُولئِکَ الَّذِینَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا
وَنَتَجَاوَزُ عَن سَیِّئِاتِهِمْ فِی أَصْحَابِ الْجَنَّۀِ وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذِي کَانُوا یُوعَدُونَ ص: 104 و به انسان سفارش
کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند؛ مادرش با ناگواري او را بارداري کرد و با ناگواري او را بزاد، و بارداري او و از شیر
پروردگارا! به من الهام کن، که نعمتت را » : بازگرفتنش سی ماه است؛ تا اینکه به حدّ رشدش برسد و به چهل سالگی برسد، گوید
که بر من و بر پدر و مادرم ارزانی داشتی، سپاسگزاري کنم و اینکه [کار] شایستهاي، که آن را میپسندي، انجام دهم؛ و براي من
آنان کسانی هستند که *«. در نسلم شایستگی پدید آور. در واقع، من به سوي تو بازگشتم و در حقیقت، من از تسلیم شدگان هستم
بهترین اعمالشان را از آنان میپذیریم و از بديهایشان در اهل بهشت میگذریم؛ (این) وعدهي راستی است که (بدان) وعده داده
به معناي سفارش است و شامل سفارش براي بعد از مرگ و سفارشهاي خدا و افراد در « وصیت » . میشدند. نکتهها و اشارهها: 1
دنیا و هر نوع سفارش دیگر میشود. 2. در این آیات در مورد نیکی به پدر و مادر، سفارش، اما در مورد مادر تأکید شده است؛
زیرا: الف) مادر فرزندش را در مدت بارداري با زحمت حمل میکند و از شیرهي جان خود به او میدهد و در این راه مشکلات و
کمبودها را با محبت تحمّل میکند. ب) مادر با زحمت کودك خود را به دنیا میآورد و گاهی برخی مادران جان خود را بر سر
این راه میگذارند. ج) این مادر است که تا حدود دو سال به فرزندش شیر میدهد و در این مدت به نظافت و پرستاري او
میپردازد. هر چند هر پدري نیز براي کودك خود زحمت میکشد، اما زحمات اساسی و طاقتفرسا را مادر تحمّل میکند تا
3. در کودك به سن بلوغ و بالاتر برسد و از این رو سپاسگزاري از او بیشتر لازم است. ص: 105
حدیثی آمده است که شخصی خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسید و عرض کرد: به چه کسی نیکی کنم؟ پیامبر صلی الله علیه و
4. در این آیات نیکی به پدر و مادر، به همهي انسانها «1» . آله تا سه بار فرمودند: به مادرت. و در بار چهارم فرمودند: به پدرت
سفارش شده است نه فقط به مؤمنان و مسلمانان؛ یعنی نیکی به پدر و مادر از اصول انسانی و حقوق بشر است و مربوط به دین و
به صورت نکره آمده است « احسان » مذهب خاصی نیست واگر کسی به این وظیفه عمل نکند، شایستهي نام انسان نیست. 5. واژهي
و بر نیکیهاي بزرگ دلالت میکند؛ یعنی انسان در برابر پدر و مادر وظیفه دارد که: الف) به آنان محبت کند. ب) غذا و لباسِ
آنان را فراهم کند. ج) نیکیهاي بزرگ به آنان بنماید؛ براي مثال، در صورت امکان، آنها را به سفر حج یا زیارت ببرد. 6. در این
آیات مدت شیرخوارگی و بارداري زنان مجموعاً سی ماه و در برخی آیات مدت شیرخوارگی بیست و چهار ماه معین شده است؛
پس کمترین مدت بارداري شش ماه است، همان طور که حکایت شده حضرت عیسی علیه السلام و امام حسین علیه السلام «2»
صفحه 37 از 125
و هر چه از مدت نه ماه بارداري کم میشود، باید بر مدت شیرخوارگی افزوده شود تا حقّ کودك ادا «3» . شش ماهه به دنیا آمدند
یعنی سن بلوغ یا هیجده سالگی است و مقصود از ) «4» همان بلوغ جسمانی « رسیدن به مرحلهي توانایی » گردد. 7. مقصود از
چهلسالگی همان مرحلهي ص: 106 بلوغ عقلانی و فکري بشر است که پیامبران الهی نیز معمولًا در
8. سن چهل سالگی نقطهي عطفی در زندگی بشر است و در احادیث آمده است که اگر «1» . این سن به رسالت برانگیخته میشدند
کسی به چهلسالگی برسد و خیر او بر شرّ او غلبه پیدا نکند، براي دوزخ آماده شود. و نیز در احادیث آمده است که اگر کسی به
9. این آیات چند دعاي افراد چهلساله را بیان کرده «2» . چهلسالگی برسد و توبه نکند، شیطان میگوید: دیگر او رستگار نمیشود
است، این دعاها در حقیقت خطوط اساسی زندگی را پس از چهلسالگی نشان میدهد که عبارتاند از: الف) سپاسگزاري از
نعمتهاي الهی برخود و پدر و مادر؛ ب) انجام اعمال شایسته و مورد رضایت خدا؛ ج) اصلاح فرزندان و نسل؛ د) توبه کردن و
بازگشت به سوي خدا؛ ه) تسلیم خدا و مسلمان واقعی شدن. 10 . خدا در برابر این کارهاي نیک افراد چهل ساله، سه پاداش اساسی
به آنان میدهد: الف) بهترین اعمال آنها (یعنی واجبات و مستحبات) را میپذیرد، یا بر اساس بهترین اعمالشان به اعمال دیگرشان
. ب) از بدکاريها و گناهان گذشتهي آنان میگذرد. ج) آنان را در میان اهل بهشت جاي میدهد. 11 «3» . پاداش میدهد
نیکوکاران چهل ساله هم به خود دعا میکنند و هم به پدر و مادر و ص: 107 فرزندان خویش؛ یعنی
در دعاها خودمحور نیستند. آموزهها و پیامها: 1. یکی از اصول حقوق بشر نیکی به پدر و مادر است. 2. زحمات طاقتفرساي مادر
را در نظر داشته باشید (و به او نیکی بیشتري بنمایید). 3. هنگام رسیدن به چهلسالگی نقطهي عطفی در زندگی خود ایجاد کنید و
به سوي خدا بازگردید و مسلمان واقعی شوید. 4. توفیق شکر نعمتها را از خدا بخواهید. 5. پس از چهلسالگی بیشتر به فکر
اصلاح فرزندان خود باشید. 6. همان طور که شکر نعمتهاي خود را به جا میآورید، شکر نعمتهاي الهی بر پدر و مادرتان را نیز
. به جا آورید. 7. خدا نسبت به انسانهاي چهل سالهي نیکوکار و توبهکار، عنایت خاصی دارد (این فرصت را از دست ندهید). 8
بخشش گناهان، قبولی اعمال و بهشتی شدن، از پاداشهاي چهلسالگان نیکوکار است. 9. وعدهي الهی راست و حتمی است. ***
قرآن کریم در آیات هفدهم و هیجدهم سورهي احقاف به بدکاري نسبت به پدر و مادر و فرجام زیانبار آن اشاره میکند و
میفرماید: 17 و 18 . وَالَّذِي قَالَ لِوَالِدَیْهِ أُفٍّ لَکُمَا أَتَعِدَانِنِی أَنْ أُخْرَجَ وَقَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِن قَبْلِی وَهُمَا یَسْتَغِیثَانِ اللَّهَ وَیْلَکَ آمِنْ إِنَّ
وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَیَقُولُ مَا هذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ* أُوْلئِکَ الَّذِینَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِم مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنَّهُمْ کَانُوا
اف (: کوچکترین سخن اهانت آمیز) بر شما » : خَاسِرِینَ ص: 108 و کسی که به پدر و مادرش گفت
باد، آیا به من وعده میدهید که (من از قبر) بیرون آورده میشوم؟! در حالی که گروهها (و نسلها) یی پیش از من درگذشتند (و
و آن دو از خدا یاري میخواهند (و میگویند:) واي بر تو! ایمان بیاور که وعدهي خدا حق است. و [لی آن «(. کسی زنده نشد
آنان کسانی هستند که گفتار (: وعدهي عذاب) بر آنان تحقق یافت، در *«. این جز افسانههاي پیشینیان نیست » : فرزند] میگوید
امتهایی از جن و انسان که پیش از آنان درگذشتند؛ [چرا] که آنان زیانکار بودند. نکتهها و اشارهها: 1. یکی از روشهاي تربیتی
قرآن، مقایسه و مقابله است؛ یعنی سرنوشت افراد نیکوکار و بدکار را در مقابل هم قرار میدهد، تا دیگران بتوانند با مطالعهي
سرنوشت آنان راه صحیح را انتخاب کنند. در این آیات و آیات قبل نیز سرنوشت نیکوکاران نسبت به پدر و مادر و بدکاران نسبت
به آنها بیان شده است تا افراد بتوانند راه صحیح را از ناصحیح تشخیص دهند. 2. کسانی که نسبت به پدر و مادر بی ادبی میکنند و
به « اف» . به آنان اف میگویند و در مورد پندهاي دینی آنان خیرهسري میکنند، در نهایت گرفتار زیانکاري و عذاب میشوند. 3
معناي هر چیز کثیف و آلوده است که براي تحقیر افراد گفته میشود و کنایه از کوچکترین بی ادبی نسبت به پدر و مادر است که
4. پدر و مادر دل سوز، نسبت به عقاید فرزندانشان حساسیت «1» . در آیات دیگر قرآن گفته شده که به پدر و مادر اف نگویید
دارند و به آنان در مورد ایمان و اعتقاد به معاد سفارش میکنند و اگر در برابر حق لجاجت کردند فریاد میکشند و به خدا شکایت
صفحه 38 از 125
5. منکران معاد دلیلی براي این انکار ندارند، بلکه میکنند تا دست از باطلگرایی بردارند. ص: 109
آنان معاد را ریشخند میکنند و آن را افسانه میخوانند. 6. شاید بتوان از این آیه استفاده کرد که بین اعتقاد به معاد و تربیت دینی با
احترام به پدر و مادر نوعی ملازمه است؛ یعنی اگر کسی منکر معاد باشد، از تربیت دینی دور میشود و هیچ چیز جلودار او نخواهد
بود و از بیاحترامی نسبت به پدر و مادر باکی نخواهد داشت. 7. در این آیات بیان شده که منکران معاد و بیادبان نسبت به پدر و
مادر، سرمایههاي وجودي خود و استعدادها و عمر خود را تلف کرده و در برابر چیزي به دست نیاوردهاند؛ از این رو زیانکارند و
. گرفتار مجازات الهی میشوند، همان طور که با ملتهاي سرکش گذشته رفتار شد و همگی هلاك شدند. آموزهها و پیامها: 1
افراد بیدین، نسبت به پدر و مادر بیادب هستند. 2. پدر و مادر، نسبت به تربیت دینی و اعتقادي فرزندان خود تلاش کنند و در این
راه از خدا کمک بطلبند. 3. به فرزندان خود درس معاد دهید. 4. منکران معاد، دلیل منطقی ندارند بلکه تهمت میزنند. 5. فرجام
بیادبان نسبت به پدر و مادر و منکران معاد، مجازات است. 6. انکار معاد و بی ادبی نسبت به پدر و مادر موجب زیانکاري انسان
است. 7. برخورد با منکران معاد و بی ادبان، روش مستمر خدا در طول تاریخ بوده است. *** ص:
. 110 قرآن کریم در آیهي نوزدهم سورهي احقاف به درجات بهشتیان و دوزخیان بر اساس اعمالشان اشاره میکند و میفرماید: 19
وَلِکُ لٍّ دَرَجَ اتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَلِیُوَفِّیَهُمْ أَعْمَ الَهُمْ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ و براي هر یک (از این گروهها) رتبههایی است که از آنچه انجام دادند
(ناشی میشود)، و تا (خدا) کارهایشان را به طور کامل به آنان بدهد؛ در حالی که آنان مورد ستم واقع نمیشوند. نکتهها و
به معناي پلههایی است که از آن به سمت بالا میروند، به خلاف درکات که به پله هایی گفته میشود که از « درجات » . اشارهها: 1
از این رو به مراحل بهشت درجات گویند که انسان را به طرف کمال بالا میبرد و به مراحل دوزخ درکات «1» ؛ آن پایین میروند
میگویند که انسان را به طرف پایین میبرد. 2. بهشتیان و دوزخیان همه در یک مرحله و درجه نیستند بلکه بر اساس اعمالشان
مقامات و مراحل مختلف دارند. 3. در این آیه بیان شده که بهشتیان و دوزخیان اعمال خود را به طور کامل دریافت میکنند. این
تعبیر اشارهاي به تجسّم اعمال است؛ از این رو عذاب و پاداش آنان نتیجهي اعمال خودشان است و ستم به آنان بی معنا خواهد بود.
آموزهها و پیامها: 1. هر شخصی در بهشت یا دوزخ درجهاي مشخص دارد (شما در کجا هستید). 2. اگر درجهي بالایی در رستاخیز
میخواهید، اعمال بهتري ارائه دهید که درجات افراد بر اساس کردار آنان است. 3. بهشت و دوزخ نتیجهي اعمال شماست و ستمی
در کار نیست. *** ص: 111 قرآن کریم در آیهي بیستم سورهي احقاف به عوامل عذاب کافران
مستکبر و فسادگر در رستاخیز اشاره میکند و میفرماید: 20 . وَیَوْمَ یُعْرَضُ الَّذِینَ کَفَرُوا عَلَی النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَیِّبَاتِکُمْ فِی حَیَاتِکُمُ الدُّنْیَا
وَاسْتَمْتَعْتُم بِهَا فَالْیَوْمَ تجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا کُنتُمْ تَسْتَکْبِرُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَبِمَا کُنتُمْ تَفْسُقُونَ و روزي که کسانی که کفر
ورزیدند بر آتش عرضه میشوند (به آنان گفته میشود: لذت چیزهاي) پاکیزهتان را در زندگی دنیایتان بردید و از آنها بهرهمند
شدید؛ پس امروز به (سزاي) آنچه در زمین به ناحق تکبّر میورزیدید و به (سزاي) آنچه نافرمانی میکردید، به عذابی خوارکننده
کیفر خواهید شد. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه بیان شده که در رستاخیز کافران بر عذاب عرضه میشوند و در آیات دیگر بیان
چرا که عرضه داشتن به معناي رفع موانع میان دو چیز است و هنگامی که موانع بین «؛ شده که دوزخ بر کافران عرضه میشود
کافران و دوزخ بر طرف شد، هر دو تعبیر صحیح است و این عرضه داشتن خود نوعی عذاب کافران است، هر چند هنوز وارد آتش
2. در این آیات بهرهگیري کافران از چیزهاي پاکیزه ولذتهاي دنیوي نکوهش شده است. هر چند صرف «2» . نشده باشند
بهرهگیري از دنیا کار نکوهیدهاي نیست، ولی غرق شدن در لذات مادي و استفادهي گناهآلود از آنها و فراموش کردن خدا و
رستاخیز نکوهیده است. 3. این آیه عذاب کافران را خوار کننده معرفی کرده است؛ چون آنان در تفسیر قرآن مهر جلد نوزدهم،
ص: 112 دنیا تکبّر میورزیدند، در رستاخیز نیز مجازاتی متناسب با گناه آنان بر ایشان عرضه میشود. آري؛ کسانی که در برابر
خدا و قوانین او فروتنی نکردند، اینک گرفتار ذلت و خواري میشوند. 4. در این آیه از تکبّر و فسادگري به عنوان عوامل عذاب یاد
صفحه 39 از 125
شده است که تکبّر اشاره به انکار آیات الهی و اصول دین و فسادگري اشاره به انواع گناهان و مخالفت با فروع دین است. آموزهها
و پیامها: 1. تکبّر و فساد مستمر از عوامل عذاب است. 2. کافران به نعمتهاي دنیوي مغرور نشوند که عذاب خوارکنندهاي در
انتظار آنان است. 3. تکبّر به ناحق، در رستاخیز، عذابی متناسب، یعنی خواري را به دنبال دارد. ***
احقاف کجاست؟
قرآن کریم در آیهي بیست و یکم به قوم عاد و هدف توحیدي و هشدارهاي پیامبرانشان اشاره میکند و میفرماید: 21 . وَاذْکُرْ أَخَا
عَادٍ إِذْ أَنذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقَافِ وَقَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ و برادرِ
(قوم) عاد (: هود) را یاد کن، هنگامی که قومش را در ریگستان (احقاف) هشدار داد، در حالی که هشدارگرانی (از پیامبران) پیش
از او و پس از وي درگذشتند؛ (و گفت:) که جز خدا را نپرستید، [چرا] که من از عذاب روزي بزرگ بر شما میترسم. نکتهها و
زندگی میکردند. تفسیر قرآن « احقاف » اشارهها: 1. قود عاد مردمی ثروتمند و نیرومند بودند که در منطقهاي ریگزار و آباد به نام
به معناي شنهاي روانی است که در اثر وزش باد به صورت تپههایی انباشته میشوند و « احقاف » مهر جلد نوزدهم، ص: 113 واژهي
علیه السلام بود. 2. در این آیه از هود « هود » پیامبر این قوم «1» . ظاهراً منطقهي احقاف در جنوب عربستان در حوالی یمن بوده است
یاد شده و همین تعبیر در مورد صالح، شعیب، نوح و لوط پیامبر علیهم السلام نیز به کار رفته است. « برادر قوم عاد » پیامبر با عنوان
این تعبیر یا اشاره بدان است که هود از قوم عاد بود و عرب همهي افراد قبیله را برادر میخواند. و یا به خاطر آن است که هود «2»
و نفی شرك خلاصه میشود و این منطق و هدف همهي « توحید » رفتاري برادرانه با قوم خود داشت. 3. پیام و رسالت هود در
و ریشهي همهي اصلاحات است؛ زیرا توحید منشأ وحدت جامعه و همکاري و ایثار است و شرك منشأ «3» پیامبران الهی
پراکندگی، تعارض، خودکامگیها و انحرافات. 4. پیامبران الهی به سوي توحید معبود و توحید کلمه و توحید در عمل و توحید
.5 «4» . جامعه فرا میخواندند، تا انسانهاي موحد همچون قطرهاي در دریاي جامعه حل شوند و جامعهاي انسانی و واحد پدید آید
پیامبران متعددي قبل و بعد هود به سراغ مردم آمدند یا قبل از هود پیامبرانی به سراغ قوم عاد رفتند، که برخی نزدیک به زمان هود
روز » 6. مقصود از ولی قوم عاد به هشدارهاي آنان توجه نکردند. ص: 114 «5» ، و برخی جلوتر بودند
در این آیه، همان روز وحشتناك عذاب قوم عاد است که هود پیامبر از حال مردم در آن روز نگران بوده، هر چند این تعبیر « بزرگ
گاهی به معناي روز رستاخیز نیز میآید، ولی در این جا مورد نظر نیست. آموزهها و پیامها: 1. سرنوشت قوم عاد را مطالعه کنید و
عبرت بگیرید. 2. توحید، پیام رهبران الهی است. 3. رهبران الهی در اندیشهي آیندهي مردم باشند. *** قرآن کریم در آیات بیست
و دوم و بیست و سوم سورهي احقاف به گفتمان هود پیامبر علیه السلام با قومش اشاره میکند و میفرماید: 22 و 23 . قَالُوا أَجِئْتَنَا
لِتَأْفِکَنَا عَنْ آلِهَتِنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن کُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ* قَالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِندَ اللَّهِ وَأُبَلِّغُکُم مَا أُرْسِلْتُ بِهِ وَلکِنِّی أَرَاکُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ (قوم
آیا نزد ما آمدي تا ما را از معبودانمان بازگردانی؟! پس اگر از راستگویانی، آنچه را (از عذاب) به ما وعده میدهی » : عاد) گفتند
علم (به زمان عذاب) فقط نزد خداست، و آنچه را بدان فرستاده شدهام به شما ابلاغ میکنم، ولیکن » : هود) گفت ) *«. براي ما بیاور
نکتهها و اشارهها: 1. قوم عاد در جهالت خویش غوطهور بودند و با هود پیامبر علیه «. من شما را گروهی میبینم که نادانی میکنید
السلام با بیادبی رفتار میکردند و به او تهمت دروغگویی میزدند؛ یعنی ریشهي همهي انحرافات و لجاجتهاي آنان همین جهل
ایشان بود. 2. قوم عاد، هم میخواستند به همان روش پیشین خود در پیروي از بتها ادامه دهند و هم وعدههاي الهی را در مورد
عذاب باور نمیکردند؛ از این رو در برابر او لجاجت میکردند و به هود تهمت دروغگویی میزدند و از او میخواستند که براي
3. هود علیه السلام یک پیامبر و بندهي خدا و علم اثبات مدعاي خود عذاب الهی را بیاورد. ص: 115
او نیز از ناحیهي خدا بود. او هر چه را که به او تعلیم داده بودند میدانست و هر وظیفهاي را که براي او مشخص کرده بودند انجام
صفحه 40 از 125
گاهی در برابر علم و به معناي ناآگاهی و گاهی « جهل » . میداد؛ بنابراین مانعی ندارد که از زمان دقیق عذاب اطلاع نداشته باشد. 4
در برابر عقل و به معانی نادانی و سفاهت است. در این جا ممکن است به هر دو معنا باشد؛ چرا که قوم عاد هم ناآگاه بودند و هم
کارهاي سفیهانه میکردند و سخنان جهالتآمیز میگفتند و تقاضاي عذاب میکردند، در حالی که احتمال وقوع آن و نابودي آنان
وجود داشت. نمونهي دیگري از جهالت آنان در آیهي بعد خواهد آمد. آموزهها و پیامها: 1. مخالفان رهبران الهی افرادي تهمتزن
هستند. 2. به تهمتهاي مخالفان پاسخ دهید و به فکر انجام وظیفهي خود باشید. 3. جهالت ریشهي مخالفت و عذابطلبی مخالفان
دین است. *** قرآن کریم در آیات بیست و چهارم و بیست و پنجم سورهي احقاف به عذاب قوم عاد و واکنش آنان اشاره
میکند و میفرماید: 24 و 25 . فَلَمَّا رَأَوْهُ عَارِضاً مُسْتَقْبِلَ أَوْدِیَتِهِمْ قَالُوا هذَا عَارِضٌ مُمْطِرُنَا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُم بِهِ رِیحٌ فِیهَا عَذَابٌ أَلِیمٌ*
تُدَمِّرُ کُلَّ شَیْءٍ بِأَمْرِ رَبِّهَا فَأَصْ بَحُوا لَا یُرَي إِلَّا مَسَاکِنُهُمْ کَذلِکَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِینَ و هنگامی آن (عذاب) را دیدند، در حالی که
بلکه آن چیزي است که بدان شتاب میورزیدید؛ «! این ابري است که بر ما میبارد » : ابري روي آورنده به درههایشان بود، گفتند
(همان) بادي که در آن عذابی دردناك است؛* که همه چیز را به فرمان پروردگارش در هم میکوبید، پس صبح کردند در حالی
که جز خانههایشان دیده نمیشد؛ اینگونه گروه خلافکاران را کیفر میدهیم. ص: 116 نکتهها و
اشارهها: 1. برخی مفسران نوشتهاند که مدتی باران براي قوم عاد نیامد و هوا گرم و خشک شد، سپس ابر تیرهاي بر صفحهي آسمان
گسترده شد و قوم عاد بسیار خوشحال شدند و به استقبال ابر، به سوي درهها و آبگیرها رفتند، تا منظرهي نزول باران را ببینند. ولی
و همه را هلاك کرد. 2. در این آیات بیان «1» این عذاب الهی بود که به صورت تند باد شروع شد و هفت شبانهروز ادامه داشت
شده که به قوم عاد گفته شد که این عذابی است که منتظر آن بودید (و ابر باران زا نیست). گویندهي این خبر به قوم عاد، خداي
متعال یا هود پیامبر علیه السلام بوده است. 3. سرگذشت قوم عاد، یک مورد استثنایی نیست بلکه یک قانون و سنت الهی است که
هر کس خلافکاري کند، خدا او را مجازات خواهد کرد و این هشداري است به همهي خلافکاران. آموزهها و پیامها: 1. قوم عاد
افرادي ناآگاه بودند که عذاب را رحمت میپنداشتند. 2. خدا برخی از اقوام سرکش را با باد و ابر نابود میکند (تا مایهي عبرت
دیگران شوند). 3. روش و قانون خدا، مجازات خلافکاران است. 4. از سرنوشت عذابآلود قوم عاد عبرت بگیرید و خلافکاري
نکنید. *** قرآن کریم در آیهي بیست و ششم سورهي احقاف به نیرومندي قوم عاد و عوامل عذاب آنان و درماندگی آنان در
برابر عذاب الهی اشاره میکند و میفرماید: 26 . وَلَقَدْ مَکَّنَّاهُمْ فِیَما إِن مَکَّناهُمْ فِیهِ وَجَعَلْنَا لَهُمْ سَمْعاً وَأَبْصاراً وَأَفْئِدَةً فَمَا أَغْنَی عَنْهُمْ
سَمْعُهُمْ وَلَا أَبْ َ ص ارُهُمْ وَلَا أَفِئِدَتُهُم مِن شَیْءٍ إِذْ کَ انُوا یَجْحَ دُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَحَ اقَ بِهِم مَّا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ تفسیر قرآن مهر جلد
نوزدهم، ص: 117 و به یقین، به آنان در مورد چیزي امکانات دادیم که به شما در آن (مورد) امکانات ندادیم، و براي آنان شنوائی
و دیدگان و دلهاي [سوزان قرار دادیم و [لی شنوائی آنان و دیدگانشان و دلهاي (سوزان) آنان چیزي (از عذاب) را از آنان دفع
نکرد؛ چون نشانههاي (اعجاز آمیز) خدا را انکار میکردند و آنچه آن را به ریشخند میگرفتند آنان را فرو گرفت. نکتهها و
اشارهها: 1. در آیات قرآن بیان شده است که قوم عاد، از نظر جسمانی قوي و بلند قامت بودند و ساختمانهاي بلندي داشتند که
و در این آیه نیز اشاره شده که امکانات مادي و جسمانی و تمدنی عظیم به «1» . خدا مردمی همانند آنان در شهرها نیافریده است
آنان داده شده بود که از امکانات مشرکان ثروتمند مکه بیشتر بود. و نیز خدا به این قوم گوش و چشم و دل قوي و تیزبین داده
بود که حقایق را به خوبی درك کنند و تشخیص دهند، ولی آنان از این وسایل و امکانات براي امور مادي خود استفاده کردند نه
براي تشخیص وظایف الهیشان و گرفتار عذاب شدند. 2. دو عامل موجب عذاب قوم عاد شد: الف) انکار آیات الهی؛ ب) ریشخند
کردن وعدهي عذاب و معاد. یعنی آنان به امکانات و وسایل خود مغرور شدند و در برابر پیامبران و معجزات آنها و وحی الهی
ایستادگی کردند و تعالیم آنان و وعدهي عذاب الهی را به ریشخند گرفتند، ولی در نهایت گرفتار همین عذاب شدند. 3. در این
آیات به مشرکان مکه (بلکه همهي مخالفان اسلام) هشدار میدهد که در جایی که نیرومندترین اقوام یعنی قوم عاد نتوانستند در
صفحه 41 از 125
برابر ص: 118 عذاب الهی مقاومت کنند و هلاك شدند، شما که قومی ضعیف هستید، مراقب رفتار
خود باشید و بر کفر خود لجاجت نورزید که ممکن است عذاب الهی بر شما نیز نازل شود. آموزهها و پیامها: 1. مخالفان اسلام
بدانند که نیرومندتر از آنان نیز در زمین زندگی کردهاند ولی نابود شدهاند (پس آنان نیز مراقب اعمال خود باشند). 2. هیچ وسیله و
امکاناتی نمیتواند مانع نزول عذاب الهی شود و مردم را نجات دهد. 3. آیات الهی و وعدهي عذاب را انکار و ریشخند نکنید که
گرفتار عذاب الهی میشوید. *** قرآن کریم در آیات بیست و هفتم و بیست و هشتم سورهي احقاف به هلاکت اقوام گذشته و
عدم نجات آنان توسط غیر خدا اشاره میکند و میفرماید: 27 و 28 . وَلَقَدْ أَهْلَکْنَا مَا حَوْلَکُم مِنَ الْقُرَي وَصَ رَّفْنَا الآیَاتِ لَعَلَّهُمْ
یَرْجِعُونَ* فَلَوْلَا نَ َ ص رَهُمُ الَّذِینَ اتَّخَ ذُوا مِن دُونِ اللَّهِ قُرْبَاناً آلِهَۀً بَلْ ضَ لُّوا عَنْهُمْ وَذلِکَ إِفْکُهُمْ وَمَا کَانُوا یَفْتَرُونَ و به یقین، آنچه از
آباديها در اطراف شما بودند، نابود کردیم و نشانههاي (خود) را به گونههاي مختلف بیان کردیم، تا شاید آنان بازگردند.* و چرا
کسانی که معبودانی غیر از خدا را (براي) نزدیکی (به او) برگزیدند، آنان را یاري نکردند؟! بلکه از (نظر) آنان گم شدند! و آن
(نتیجهي) دروغ بزرگشان و آنچه (بر خدا شریک) میبستند، بود. نکتهها و اشارهها: 1. در اطراف مشرکان مکه اقوام سرکشی بودند
که هلاك شدند. آري؛ قوم عاد در سرزمین احقاف در جنوب جزیرة العرب، قوم ثمود در سرزمین تفسیر قرآن مهر جلد نوزدهم،
ص: 119 حجر در شمال جزیرة العرب و قوم سبأ در یمن و قوم شعیب در مدین نزدیک شام و قوم لوط در همان منطقه بودند، که بر
اثر کفر و شرك، گناه و سرکشی نابود شدند و سرنوشت آنان مایهي عبرت دیگران شد. 2. خدا براي نجات مردم، آیات خود را به
صورتهاي مختلف (همچون معجزات، نعمتها، مصیبتها و گاهی از طریق وحی و بیان قصص پیشینیان و نزول عذاب بر دیگران)
بیان میکند، تا مردم هدایت شوند و دست از کفر و شرك و لجاجت بردارند و به سوي خدا باز گردند. 3. یکی از دلایل بطلان
شرك و بتپرستی همان ناتوانی بتها و معبودان دروغین است که در لحظات حسّاس و در هنگام نزول عذاب به یاري پیروان خود
نمیآیند، بلکه در همان لحظهي خطر گم میشوند. آري؛ موجوداتی چنین ناتوان و بیفایده شایستگی پرستش را ندارند. 4. عذاب
الهی و تنهایی در هنگام عذاب، نتیجهي اعمال خود مشرکان بود؛ چرا که آنان با دروغپردازي و تهمتزنی به خداي متعال و
شریک قایل شدن براي او، عذاب الهی را براي خود فراهم کردند. 5. مشرکان معبودان و بتها را براي تقرّب (و شفاعت) و
نزدیکی به خدا میپرستیدند، وگرنه میدانستند که آفریدگار جهان خداست. آموزهها و پیامها: 1. خدا نشانههاي خود را به راههاي
مختلف به بشر نشان میدهد تا شاید به سوي خدا بازگردد. 2. از هلاکت اقوام سرکش اطراف خود عبرت بگیرید. 3. در هنگام
خطر و عذاب، غیر از خدا نمیتواند شما را یاري کند. 4. ناتوانی بتها در یاري مشرکان، نشانهي دروغ بودن آنهاست. *** تفسیر
قرآن مهر جلد نوزدهم، ص: 120 قرآن کریم در آیات بیست و نهم و سی ام سورهي احقاف به تأثیر قرآن بر جنیّان و بیان
ویژگیهاي قرآن توسط آنان اشاره میکند و میفرماید: 29 و 30 . وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَیْکَ نَفَراً مِنَ الْجِنِّ یَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا
أَنصِتُوا فَلَمَّا قُضِیَ وَلَّوْ إِلَی قَوْمِهِم مُنذِرِینَ* قَالُوا یَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا کِتَاباً أُنزِلَ مِن بَعْدِ مُوسَی مُصَدِّقاً لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ یَهْدِي إِلَی الْحَقِّ وَإِلَی
طَرِیقٍ مُسْتَقِیمٍ و (یاد کن) هنگامی را که نفراتی از جن را به سوي تو بازگرداندیم، در حالی که قرآن را میشنیدند و هنگامی که
و هنگامی که (خواندن قرآن) پایان گرفت، به سوي قومشان بازگشتند «. هنگام شنیدن ساکت باشید ] » : نزدش حاضر شدند، گفتند
اي قوم ما! در حقیقت، ما کتابی را شنیدیم که بعد از موسی فرو فرستاده شده است، در » : در حالی که هشداردهنده بودند.* گفتند
حالی که مؤیّد (کتابهاي) پیشین است (و) به سوي حق و به سوي راهی راست، راهنمایی میکند. شأن نزول: حکایت شده که
پیامبر صلی الله علیه و آله در هنگام بازگشت از سفر طائف، شبی در مکانی توقف کردند و عدّهاي از جنیان که از آن مکان عبور
میکردند صورت تلاوت قرآن او را شنیدند و ایمان آوردند و به سوي قوم خود بازگشتند وآنان را نیز به اسلام دعوت کردند
است و از آیات قرآن استفاده « پوشیده » در اصل به معناي « جن » . نکتهها و اشارهها: 1 «1» . وبدین مناسبت آیات فوق فرود آمد
میشود که جنیان، گروهی از موجودات عاقل و صاحب شعور و مکلّف به تکلیفهاي الهی هستند و به دو گروه مؤمن و کافر
صفحه 42 از 125
.2 تقسیم میشوند و از برنامههاي پیامبران اطلاع دارند و گروهی از آنان اسلام را پذیرفتند. ص: 121
جنیان پس از شنیدن قرآن، جذب آن شدند و همین محتواي عالی قرآن را دلیل بر حقانیت آن دانستند و به تبلیغ دربارهي آن
پرداختند و دیگران را نیز به سوي اسلام دعوت کردند. 2. جنیان سه ویژگی براي قرآن بیان کردند: الف) بعد از کتاب تورات نازل
شده است و مؤید آن است (از این جا روشن میشود که جنیان از کتابهاي آسمانی دیگر نیز اطلاع داشتهاند). ب) قرآن مردم را
به سوي حق راهنمایی میکند، یعنی اعتقادات حقّی در آن است. ج) مردم را به سوي راه مستقیم هدایت میکند، یعنی برنامههاي
استفاده میشود که گروهی از جنیان به آیات قرآن گوش دادهاند؛ چون این « نَفَر » عملی درست و مستقیم و صحیح دارد. 4. از تعبیر
5. جنیان جذب قرآن شدند و همدیگر را به سکوت و «1» . تعبیر در لغت عرب به گروهی از سه تا ده نفر یا چهل نفر گفته میشود
آموزهها و پیامها: 1. قرآن، مورد توجه جنیان نیز هست. 2. هنگام تلاوت قرآن سکوت «2» . شنیدن همراه با توجه دعوت کردند
کنید و با دقت گوش فرا دهید. 3. پیام هشدار آمیز قرآن را به دیگران برسانید. 4. قرآن را با کتابهاي آسمانی دیگر مقایسه کنید
تا به حقانیت آن پی ببرید. 5. قرآن کتابی حق گرا، راستگرا و هماهنگ با دیگر کتابهاي الهی است. 6. در تبلیغ دین اسلام، به
حقانیت قرآن استدلال کنید. *** ص: 122 قرآن کریم در آیات سی و یکم و سی و دوم سورهي
احقاف به بشارتهاي جنیّان در مورد پذیرش اسلام و هشدارهاي آنان در مورد مخالفت با اسلام اشاره میکند و میفرماید: 31 و
32 . یَا قَوْمَنَا أَجِیبُوا دَاعِیَ اللَّهِ وَآمِنُوا بِهِ یَغْفِرْ لَکُ م مِن ذُنُوبِکُمْ وَیُجِرْکُم مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ* وَمَن لَا یُجِبْ دَاعِیَ اللَّهِ فَلَیْسَ بِمُعْجِزٍ فِی
الْأَرْضِ وَلَیْسَ لَهُ مِن دُونِهِ أَوْلِیَاءُ أُولئِکَ فِی ضَ لَالٍ مُبِینٍ اي قوم ما! فرا خوانندهي خدا را پاسخ دهید و به او ایمان آورید تا برخی از
پیامدهاي (گناهان) تان را براي شما بیامرزد و شما را از عذابی دردناك پناه دهد.* و هر کس فراخوانندهي خدا را پاسخ ندهد،
پس عاجز کننده (ي خدا) در زمین نیست، و غیر از او هیچ دوستان (و یاورانی) برایش نیست، آنان در گمراهی آشکارند. نکتهها و
در این آیات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است که همگان را به سوي خدا فرا « دعوت کنندهي الهی » اشارهها: 1. مقصود از
میخواند که هر کس به او پاسخ مثبت دهد به سود خود اوست و هر کس به او پاسخ منفی دهد به گمراهی افتاده است. 2. انسانها
از دو چیز هراس دارند: الف) از گناهان خود که پیامدهایی در دنیا و آخرت دارد. ب) از عذاب دردناك رستاخیز که هیچ
«1» پناهگاهی در آن روز نیست. جنیان بشارت دادند که هر کس به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ایمان آورد، با بخشش گناهان
یا زایده و براي تأکید است، یعنی اگر کسی اسلام آورد، خدا همهي « من ذنوبکم » در « من » . و نجات از عذاب، امنیت مییابد. 3
گناهان گذشتهي او را میبخشد؛ و یا براي تبعیض است، یعنی خدا حق اللَّه را میبخشد نه حق الناس را. تفسیر قرآن مهر جلد
4. بدترین ستیزهجویی آن است که انسان به دعوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله پاسخ مثبت ندهد؛ چرا که نوزدهم، ص: 123
در آن صورت هیچ پناهگاهی در جهان ندارد و نمیتواند از قلمرو حکومت الهی بگریزد و هیچ یاوري نیز ندارد. 5. جنیان براي
تبلیغ اسلام و دعوت مردم نخست از حقانیت قرآن سخن گفتند و سپس به مردم مژده و بشارت دادند که اگر مسلمان شوند چقدر
بهره میبرند و بعد به آنان هشدار دادند که اگر اسلام را نپذیرند گمراه میشوند. آموزهها و پیامها: 1. آمرزش و نجات از عذاب
در پذیرش اسلام است. 2. پیامبر اسلام، فرا خواننده به سوي خدا و ایمان است. 3. هر کس ایمان نیاورد، به خودش زیان میرساند
نه به خدا. 4. هر کس پاسخ مثبت به پیامبر ندهد، خود را بی یاور و گمراه میسازد. 5. در تبلیغ دین، از بشارت و هشدار استفاده
کنید. *** قرآن کریم در آیات سی و سوم و سی و چهارم سورهي احقاف به دلیل امکان معاد و اعتراف دیرهنگام کافران اشاره
میکند و میفرماید: 33 و 34 . أَوَ لَمْ یَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَمْ یَعْیَ بِخَلْقِهِنَّ بِقَادِرٍ عَلَی أَن یُحْیِیَ الْمَوْتَی بَلَی إِنَّهُ
عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ* وَیَوْمَ یُعْرَضُ الَّذِینَ کَفَرُوا عَلَی النَّارِ أَلَیْسَ هذَا بِالْحَقِّ قَالُوا بَلَی وَرَبِّنَا قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا کُنتُمْ تَکْفُرُونَ و آیا
اطلاع نیافتهاند که خدایی که آسمانها و زمین را آفریده و از آفرینش آنها درمانده نشده است، بر زنده کردن مردگان تواناست؟!
آري؛ [چرا] که او بر هر چیزي تواناست.* و روزي که کسانی که کفر ورزیدند بر آتش عرضه میشوند (و به آنها گفته میشود:)
صفحه 43 از 125
پس به خاطر اینکه کفر میورزیدید عذاب » : گوید «(! آري؛ سوگند به پروردگار ما (که حق است » : آیا این حق نیست؟! میگویند
ص: 124 نکتهها و اشارهها: 1. یکی از دلایل امکان معاد، همان قدرت بیانتهاي «. را بچشید
خداست؛ خدایی که جهان را آفریده و قادر بر هر کاري است، توانایی بر پایی رستاخیز و زنده کردن مردگان را نیز دارد؛ او که
همه چیز را آفریده و خسته و ناتوان نشده، چگونه از تجدید حیات انسانها ناتوان باشد. 2. هنگامی که در رستاخیز، کافران را
برآتش دوزخ عرضه میکنند، آنها آتش را شهود میکنند و کاملًا متوجه حقانیّت معاد و عذاب میشوند، همان عذابی که آن را
انکار میکردند و افسانه میخواندند، ولی امروز راهی براي انکار آن نیست و از این رو با تأکید و سوگند به حقّانیت آن اعتراف
میکنند. 3. در این آیات بیان شده که کیفر کافران در دوزخ به خاطر کفر و انکار آنهاست. آري؛ آنان نتیجهي عقاید انحرافی و
اعمال فاسد خود را میبینند. آموزهها و پیامها: 1. با مطالعه در مورد قدرت بی کرانهي الهی و آفرینش نخستینِ جهان، به امکان
معاد پیببرید. 2. منکران معاد نیز روزي به حقانیت آن اعتراف میکنند، ولی آن اعترافِ دیر هنگام سودي ندارد. 3. سزاي کفر و
انکار معاد، عذاب الهی است. ***
پیامبران الولعزم چه کسانی هستند؟
قرآن کریم در آیهي سی و پنجم سورهي احقاف لزوم شکیبایی رهبران بزرگ الهی را یادآور شده، به عمر کوتاه دنیا و عامل
هلاکت مردم اشاره میکند و میفرماید: 35 . فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِل لَهُمْ کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ مَا یُوعَدُونَ لَمْ
یَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَۀً مِن نَهَارٍ بَلَاغٌ فَهَلْ یُهْلَکُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفَاسِقُونَ ص: 125 پس شکیبا باش، همانگونه که
(پیامبران) اولوالعزم (: صاحبان تصمیم استوار)، از فرستادگان، شکیبایی کردند؛ و براي (عذاب) آنان شتاب نکن؛ (زیرا) روزي که
آنچه را وعده داده شدهاند میبینند، که گویی جز ساعتی از روز، (در دنیا) درنگ نکردهاند؛ (این) رساندن [پیام است و آیا جز
به « عزم » یاد شده است. واژهي « اولوالعزم » گروه نافرمان هلاك میشوند؟! نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه از پیامبران بزرگهمت
معناي ارادهي محکم واستوار و تصمیم بر انجام کاري است و از آن جا که پیامبران بزرگ و صاحب شریعت و آیین تازه و جهانی
گرفتار مشکلات بیشتري بودهاند، نیاز به عزم و همت بزرگ داشتهاند از این رو به آنان پیامبران اولوالعزم گفتهاند. 2. در احادیث
از امام سجاد علیه السلام روایت شده که پیامبران اولوالعزم پنج نفر هستند: نوح، ابراهیم، موسی، عیسی علیهم السلام و محمد صلی
البته مضمون این «1» . الله علیه و آله و اینها را اولوالعزم نامند، چرا که براي شرق و غرب جهان و جن و انسان برانگیخته شدند
3. در این آیه به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله دلداري داده شده است که تو .«2» حدیث در احادیث دیگر نیز آمده است
ناراحت نباش و شکیبایی پیشه کن که پیامبران بزرگ همت پیش از تو نیز مشکلات بزرگی داشتند و صبر کردند. 4. در این آیه به
عمر کوتاه دنیا اشاره شده است، به طوري که کافران در رستاخیز به نظرشان میآید که جز ساعتی در دنیا درنگ نکردهاند. این
ص: 126 احساس یا به خاطر آن است که واقعاً عمر دنیا نسبت به آخرت ساعتی بیش نیست و یا این
البته ساعت در این موارد به معناي شصت «1» . که کافران احساس میکنند به اندازهي ساعتی از عمر خود استفادهي صحیح کردهاند
دقیقه نیست، بلکه مقصود زمان کوتاه است و یک لحظه نیز ساعت است. 5. حکایت شده که از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله
.6 «2» . سپس آیهي فوق را قرائت فرمودند .« یک چشم بر هم زدن » : پرسیدند: فاصلهي بین دنیا و آخرت چه اندازه است؟ فرمودند
این آیه ابلاغی براي تمام انسانهاست و به کسانی که در زندگی دنیا غوطهور شده و گرفتار غفلت هستند هشدار میدهد که عمر
دنیا کوتاه است. 7. در این آیه به عامل هلاکت ملتها، یعنی فسق و نافرمانبرداري اشاره شده است. آري؛ گناه و قانون شکنی
عامل ضعف و نابودي ملتهاست. 8. هر چند خطاب این آیه به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بود اما دستور شکیبایی مخصوص
آن حضرت نیست، همان طور که از امام علی علیه السلام روایت شده که فرمودند: شکیبایی بر زمامداران واجب است؛ زیرا خدا به
صفحه 44 از 125
پیامبرش فرمود: صبر کن همان طور که پیامبران اولوالعزم صبر کردند و همین مطلب بر دوستان و پیروانش واجب است، به خاطر
. ص: 127 آموزهها و پیامها: 1 «3» . آیهاي که میفرماید: در پیامبر براي شما (الگوي) نیکویی است
همچون پیامبران بزرگ همت، در برابر مشکلات شکیبا باشید. 2. رهبران الهی در برابر مخالفان، بیتاب نشوند. 3. دنیا بسیار کوتاه
ص: 129 «1» . و زودگذر است. 4. فسق و نافرمانبرداري از عوامل هلاکت مردم است
بخش